مسخره کردن دیگران در قرآن

در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم در مورد همه چیز در مورد مسخره کردن دیگران در قرآن و روایات صحبت کنیم.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد و با دادن نظرات ما در بهبود کیفیت سایت یاری نماییدامروز در رسانه بزرگ فارسی ها با موضوع چرا مسخره کردن دیگران کار نادرستی است به همراه پاسخ کامل در خدمت شما عزیزان هستیم .مسخره کردن شکل و قیافه دیگران اصلا کار درست و شایسته ای نیست .اهمین این موضوع تا حدی زیاد است که حتی خداوند در قرآن نیز به آن اشاره کرده است .در ادامه چند دلیل برای سوال مطرح شده ذکر کرده ایم .همانطور که می دانید خداوند خالق همه موجودات است و هیچ فردی در خلقت خود ، دخالتی نداشته است .پس با مسخره کردن مخلوقات خداوند ، در حقیقت به آفریننده او بی احترامی کرده ایم .

اما سجاد (ع) درمورد مسخره کردن دیگران می فرمایند :

گناهانی که باعث نزول عذاب میشوند ، عبارتند از : ستم کردن شخص از روی آگاهی ، تجاوز به حقوق مردم و دست انداختن و مسخره کردن دیگران .گفتنی است در برخی از کتب بر پایه آموزه های قرآنی و بیانات الهی به مجازات تمسخر کنندگان به عنوان آثار و پیامدهای استهزا اشاره شده و بیان گردیده است که از آثار این عمل در دنیا و آخرت می توان به حبط اعمال ، ارتداد ، حسرت در قیامت ، عذاب اخروی ، خواری و ذلت اشاره کرد .

چرا مسخره کردن دیگران کار نادرستی است چرا مسخره کردن دیگران کار نادرستی است

چرا مسخره کردن دیگران کار نادرستی است

این مطلب به دسته دانستنی ها سایت اختصاص دارد .

نوشته چرا مسخره کردن دیگران کار نادرستی است اولین بار در فارسی ها. پدیدار شد.

مسخره کردن و دست انداختن دیگران به نام‌های مختلف از قبیل طنز، جوک و غیره پدیده‌ای نابهنجاری است که از نظر قرآن و شرع، رفتاری مذموم و نکوهیده شمرده شده است.

یکى از محرمات که ازعوامل غیبت هم به‌شمار مى‏‌رود، مسخره کردن و استهزاء است و شک نیست که سخریه و استهزاء یکى از عواملی است که بسیارى از اوقات انسان‏‌هاى ضعیف‌الایمان را وادار به غیبت مى‏‌کند.

آرى، هستند کسانى‌که به‌منظور بى‌اعتبار کردن دیگران از عامل تمسخر بهره مى‏‌گیرند و براى مجلس‌آرایى و خنداندن حاضران از آبرو و حیثیت دیگران مایه مى‏‌گذارند و با کارهایى از قبیل تقلید در راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن و خلاصه به هر طریقى از اشاره و کنایه و… دیگران را به مسخره مى‏‌گیرند و از این راه حس خودپسندى و انتقام‌جویى خویش را اشباع مى‏‌کنند و حداقل با خرج کردن آبروى دیگران مستمعان و دوستان خود را راضى مى‌‏سازند و بدین جهت است که قرآن‌کریم از این عمل شدیداً نهى کرده و آن‌را به‌عنوان ظلم و ستم مورد توبیخ و تهدید قرار داده است و امر به توبه مى‏‌کند.

خداوند متعال درآیه ۱۱ سوره حجرات در رابطه با ضرورت پرهیز از مسخره کردن دیگران فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ».

در این آیه خداوند فرموده است: «اى کسانى‌که ایمان آورده‌‏اید نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را استهزاء کنند، شاید آن‌ها که مورد استهزاء واقع مى‌‏شوند بهتر از مسخره کنندگان باشند و همچنین زنان یکدیگر را مسخره نکنند، زیرا ممکن است زنان مسخره شده از آن‌ها که مسخره مى‏‌کنند بهتر باشند و مبادا از یکدیگر عیب‌جویى کنید و زنهار از این‌که یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمان آوردن، نامى که نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر کس که از این رفتار توبه نکند ستمگر و ظالم است».

همچنین در آیه ۶۷ سوره بقره آمده است: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَهً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ و هنگامى‌که موسى به قوم خود گفت‏خدا به شما فرمان مى‌‏دهد که ماده گاوى را سر ببرید گفتند آیا ما را به ریشخند مى‏‌گیرى گفت پناه مى‌‏برم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم».

ابعاد تمسخر
در آیات قرآنی از دو منظر به مسئله استهزا توجه شده است: نخست از منظر امور اعتقادی و مسائل مرتبط با آن است. این آیات که مربوط به حوزه عقیده و دین است به مسأله تمسخر مخالفان دین اشاره می‌کند و آنان را از این کار بازمی‌دارد و تهدید می‌کند.

دوم از منظر امور اخلاقی به این مسئله توجه داده شده که این‌گونه رفتار نه تنها در شأن مؤمنان نیست بلکه ناهنجاری است که می‌بایست از آن پرهیز کرد. از این‌رو قرآن با اشاره به منشأ این ناهنجاری و آثار و پیامدهای اجتماعی و روحی و روانی آن و بیان عاقبت این کار به کسانی‌که در این وادی به استهزای مؤمنان می‌پردازند و آن‌را امری عادی برمی‌شمارند هشدار داده و تهدید به مجازات و کیفری سخت در آخرت می‌کند.

ریشه‌های روانی و اجتماعی تمسخر
از نظر قرآن ریشه‌های متعددی را می‌توان برای این ناهنجاری اخلاقی برشمرد. از جمله علل این رفتار جهل و نادانی است. به این معنا که انسان جاهل بدون توجه به مسائل و فهم و درک درست آن تنها بر پایه ظاهر حکم کرده و رفتاری را به تمسخر می‌گیرد که اگر خوب دقت کند و در آن تأمل نماید درمی‌یابد که این دسته از رفتارها در آن اندازه نیست که بتوان آن را زشت شمرد و به تمسخر گرفت. بسیار دیده شده است که برخی از استهزاکنندگان بدون فهم مسئله به تمسخر کردن می‌پردازند.

دومین عاملی که موجب می‌شود تا شخص یا گروهی به تمسخر دیگران بپردازند خود برتربینی و غرور و خودخواهی قومی و نژادی است. این‌که انسان خود را برتر از دیگران بداند باعث می‌شود که دیگران را خوار و کوچک شمارد و به استهزا رفتار و کردار دیگران اقدام کند و برای آنان جوک و لطیفه بسازد. این دسته از اشخاص و یا گروه‌های اجتماعی و یا قومی بر این باورند که خودشان از دیگران بهتر هستند و به تعبیر قرآنی خود را خیر و خوب می‌یابند و هر آن‌چه خود می‌کنند و یا می‌گویند به‌عنوان گفتار و رفتار پسندیده دانسته و آن‌را برتر می‌یابند.

انگیزه تمسخر دیگران
به نظر می‌رسد دو دسته هستند که علاقه شدیدی به تمسخر دیگران دارند. یکی گروه‌های قومی و یا اجتماعی که به جهت اختلاف طبقاتی اجتماعی و یا قومی یا دسته‌بندی‌های حزبی و گروهی به تمسخر دیگران به‌عنوان یک گروه و یا قوم و یا طبقه اقدام می‌کنند و برای آنان جوک و لطیفه می‌سازند و دیگر گروه زنان می‌باشند.

سخن از این نیست که زن و یا مردی این کار را می‌کند بلکه سخن از زنان(به‌عنوان یک جنس) و یا گروه‌ها (قوم) است که به این کار اقدام می‌کنند و برای گروه‌های دیگر و دسته‌ای از زنان این جوک‌ها را می‌سازند. تأکید بر زنان از آن روست که گروهی از زنان هرگاه در یک جا گرد هم آیند به تمسخر جماعت دیگری از زنان می‌پردازند و آنان را دست می‌اندازند با این باور که خودشان از نظر گفتار و رفتار، پسندیده تر از آن گروه هستند. از این رو خداوند برای این‌که این ناهنجاری را از ایشان دور سازد به آنان هشدار می‌دهد که اگر از جهل خود دست بردارند و در رفتار دیگران دقت کنند، متوجه می‌شوند که آنان شاید از خودشان بهتر بوده و رفتار و گفتارشان پسندیده‌تر باشد.

انسان هرگاه خودش را بیش از اندازه باور داشته و به خود مغرور باشد دیگری را پست و خرد می‌انگارد و خوار و خفیف می‌دارد و به تمسخر رفتار و گفتار آنان می‌پردازد. از این روست که یکی از علل سرپیچی از دعوت پیامبران و عدم گرایش به حق و حقیقت این است که خود را برتر یافته و مغرور به خود شده و از خود متشکر باشد. چنان‌که آیات ۸ و ۹ و ۳۱ تا ۳۵ سوره جاثیه به این مورد اشاره دارد.

قرآن در این آیات توضیح می‌دهد کسانی خود را برتر می‌دانند و در دام غرور می‌افتند که خود را در جایگاه اجتماعی و یا علمی برتر بیابند. بنابراین ریشه غروری که موجب می‌شود دیگران را پست و حقیر بشمارند و به تمسخر آنان بپردازند، جایگاه اجتماعی و علمی آنان است.

در آیه ۸۳ سوره غافر نیز در این رابطه آمده است: «فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون؛ و چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند به آن چیز [مختصرى] از دانش که نزدشان بود خرسند شدند و [سرانجام] آن‌چه به ریشخند مى‏‌گرفتند آنان را فروگرفت».
به هر حال رفاه و سرخوشی از عوامل مهم مسخرگی دیگران است. کسانی‌که از امکانات و رفاه دنیوی بالایی برخوردارند خود را از طبقات عادی مردم برتر دانسته و برای آنان جوک و لطیفه می‌سازند و یا رفتار ایشان را مسخره می‌کنند.

در آیه ۱۲ بقره در این رابطه آمده است: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَاللّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ؛زندگى دنیا در چشم کافران آراسته شده است و مؤمنان را ریشخند مى‏‌کنند و [حال آن‌که] کسانى‌که تقواپیشه بوده‏‌اند در روز رستاخیز از آنان برترند و خدا به هر که بخواهد بى‌‏شمار روزى مى‏‌دهد».

ریشه دیگری که قرآن برای تمسخر بیان می‌کند دشمنی و انتقام از دیگران است. هرکسی‌که از شخصی و یا گروهی ضربه خورده باشد و در برابرش کم بیاورد با روش ناهنجار تمسخر می‌کوشد تا خود را بازسازی کند و روحیه از دست رفته‌اش را بازگرداند و به خود وجاهت و منزلت دروغین بخشد. از این‌رو می‌کوشد تا با حربه تمسخر، جبران شکست کرده و از طرف مقابل انتقام بگیرد. بسیاری از جوک‌ها و لطیفه‌های سیاسی که برای اقوام و گروه‌های نژادی ساخته شده است از این رو بوده است.

در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره مائده در رابطه با تمسخر آمده است: «وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَهِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ﴿۵۸﴾قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَأَنَّ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ؛ و هنگامى‌که [به‌وسیله اذان مردم را] به نماز مى‏‌خوانید آن‌را به مسخره و بازى مى‏‌گیرند زیرا آنان مردمى‌‏اند که نمى‌‏اندیشند، بگو اى اهل کتاب آیا جز این بر ما عیب مى‏‌گیرید که ما به خدا و به آن‌چه به سوى ما نازل شده و به آن‌چه پیش از این فرود آمده است ایمان آورده‌‏ایم و این‌که بیشتر شما فاسقید».
از نکته‌هایی که در این آیه آمده است آن که از «لعب» یعنی بازی سخن می‌گوید. لعب در فرهنگ قرآنی نوعی بازی کودکانه و بیهوده و بی‌هدف است. در این‌جا بیان می‌دارد که دشمنان برای انتقام‌گیری به بازی روی می‌آورند و مسخرگی پیشه می‌کنند تا شما را بیازارند.

اگر بخواهیم ریشه دیگری برای تمسخر بیابیم باید به مسئله نادیده گرفتن رفتار ناپسند خود از سوی مسخر‌ه‌کنندگان اشاره کرد. قرآن در این رابطه در ایه ۱۰ سوره روم و ۷ و ۸ جاثیه بیان می‌دارد که مسخره‌کنندگان اعمال بسیار زشت و نابهنجار خود را نمی‌بینند و بر خود کور و بر دیگری بینایند. پس به این دلیل دیگران را مسخره می‌کنند و رفتار زشت خود را نمی‌بینند.

آثار و پیامدهای تمسخر
در این جا می‌توان از دو منظر به پیامدها نگریست؛ یکی آن‌که درباره آثار اجتماعی و روحی و روانی و یا به زبان دقیق تر از مسئله مجازات مسخره‌کنندگان به‌عنوان آثار سخن بگوییم و بیان داریم که قرآن چه مجازاتی برای این عمل زشت و نابهنجار مشخص کرده است. چنان‌که در برخی از کتب بر پایه آموزه‌های قرآنی و بیانات الهی به مجازات تمسخرکنندگان به‌عنوان آثار و پیامدهای استهزا اشاره شده و بیان گردیده است که از آثار این عمل در دنیا و آخرت می‌توان به حبط اعمال، ارتداد، حسرت در قیامت و خواری و ذلت و عذاب اخروی اشاره کرد.

دوم آن‌که از منظر آثار اجتماعی و تأثیرات زیان‌بار تمسخر بپردازیم. در این‌جا به این بخش بیشتر توجه می‌دهیم تا دریابیم که قرآن چه آثار و پیامدهایی برای این رفتار نابهنجار بیان می‌کند.

از آثار نخست این عمل نابهنجار می‌توان به مسئله دامن زدن به اختلافات میان قوم‌ها و گروه‌ها اشاره کرد. به این معنا که مؤمنان را از یک دیگر دور ساخته و الفت و عشق را از ایشان می‌راند و موجبات عداوت در میان ایشان را فراهم می‌آورد. از این روست که قرآن در سوره حجرات از اموری چون غیبت و تمسخر بازداشته و از مؤمنان خواسته که این شیوه رفتاری را کنار گذاشته و به تمسخر و غیبت دیگران نپردازند.‌(حجرات آیه ۱۱)

دومین پیامدی که می‌توان بدان اشاره کرد مسئله ارتداد است. کسانی‌که به تمسخر دیگران و به ویژه مومنان می پردازند با این روش دل‌هایشان می‌میرد و اندک اندک از دایره ایمان خارج می‌شوند. (توبه آیه ۶۴ تا ۶۶)

سومین اثر و پیامد تمسخر دیگران فراموشی خداوند است. به این معنا که موجب می شود تا دل‌ها سخت شده و یاد خدا و قیامت از دل‌ها بیرون رود. (جاثیه آیه ۳۴ و مومنون آیه ۱۱۰)

راهکارهای رهایی از تمسخر
برای رهیدن از این نابهنجار اجتماعی و اخلاقی، قرآن دستور می‌دهد که مؤمنان افراد تمسخر کننده را پند دهند(هود آیه ۸۷) و از هم‌نشینی با آنان پرهیز نمایند(انعام آیه ۶۸ و حجر آیه ۹۴) و از دوستی با آنان خودداری کنند.(مائده آیه ۵۷) و در صورتی‌که این کار از سوی دشمنان خدا و دین صورت گیرد به مقابله به مثل هم اقدام کنند.(هود آیه ۳۸)

حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد میرعمادی، نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه خرم‌آباد در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا گفت: «استهزا» در لغت به‌معنای طلب تحقیر است با هر وسیله‌ای که صورت گیرد. در اصطلاح عبارت است از مسخره کردن افراد، یا برخی امر و با گفتار یا کردار، مانند اشاره با چشم یا دیگر اعضای بدن که این عمل بیشتر به قصد تحقیر و توهین دیگران صورت می‌گیرد.

جبران کمبود شخصیت و تقویت روحیه از دلایل تمسخر
وی با بیان این‌که گاهی نیز مسخره کردن با هدف دیگری مانند جبران کمبود شخصیت، تقویت روحیه خود با تضعیف روحیه دیگری انجام می‌شود، اضافه کرد: البته استهزا و مسخره کردن تنها محدود به این موارد نیست در برخی مواقع نیز انسان‌هایی هستند که با اعمال و گفتار و رفتار خود آیات الهی، انبیا و مؤمنان را به تمسخر می‌گیرند.

حجت‌الاسلام میرعمادی اضافه کرد: در قرآن و روایات از عوامل متعدد برای دوزخی شدن انسان نام برده شده که مهم‌ترین آن‌ها عبارت از گناه و معصیت، کفر و نفاق، منحرف کردن مردم از راه خدا، قتل عمد، پیروی از شیطان، شرک و بت‌‌پرستی، ظلم و ستم هستند.
نماینده ولی‎فقیه در لرستان با اذعان به این‌که در این میان، استهزای آیات الهی یکی از همین عوامل است که رسول خدا(ص) در وصیت خود به آن اشاره فرموده است، گفت: در قرآن، کیفر استهزاگران انبیا و آیات الهی و مؤمنان جهنم است و برای آنان عذابی دردناک و خوار کننده است.

وی اضافه کرد: عذابی که هیچ‌گاه از آن خارج نشده و عذر آنان نیز پذیرفته نخواهد شد و در برابر فریاد آنان برای خروج، با لحنی تحقیر کننده به خاموشی فراخوانده شد نه اعمالی که در دنیا انجام داده‌اند برایشان سودی خواهد داشت و نه یاورانی که غیر از خدا برای خود برگزیده‌اند از این‌رو آنان در آخرت هیچ کمک و یاوری نخواهند داشت.
حجت‌الاسلام میرعمادی یادآور شد: روشن است کسی‌که آیات خدا را به بازیچه بگیرد به هیچ یک از اصول و فروع دین، پایبند نیست و جزای چنین کسی دوزخ است.

که بسم الله الرحمن الرحیمه
«بسم الله الرحمن الرحیم»
حدیث (۱) امام سجاد علیه‏السلام :
وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّهُ مِنهُم ؛
گناهانى که باعث نزول عذاب مى‏شوند، عبارت‏اند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

ـ ای علی! چهار چیز در کنار چهار چیز دیگر باشد: آن کس که به جهان آزمند شود، بر خدا خشمناک شده و آن کس که از مصیبتی شکوه کند، از پروردگارش نالیده و آن کس که نزد توانگری رود و بدو زبونی کند، دوسوم دینش بر باد رفته و هرکس از این امّت به دوزخ رود از آن دسته ای باشد که نشانه های خدا را به مسخره بازی گرفته اند.

مسخره کردن

بررسی یک ناهنجاری اجتماعی(مسخره کردن دیگران ازنظرقرآن)
یکى از محرّمات (که از عوامل غیبت هم به شمار مى‏رود) مسخره کردن و استهزاء است و شک نیست که سخریّه و استهزاء یکى از عواملی است که بسیارى از اوقات انسان‏هاى ضعیف الایمان را وادار به غیبت مى‏کند. آرى، هستند کسانى که به منظور بى اعتبار کردن دیگران از عامل تمسخر بهره مى‏گیرند و براى مجلس آرایى و خنداندن حاضران از آبرو و حیثیت دیگران مایه مى‏گذارند و با کارهایى از قبیل تقلید در راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن و خلاصه به هر طریقى از اشاره و کنایه و… دیگران را به مسخره مى‏گیرند و از این راه حس خودپسندى و انتقامجویى خویش را اشباع مى‏کنند و حد اقلّ با خرج کردن آبروى دیگران مستمعان و دوستان خود را راضى مى‏سازند و بدین جهت است که قرآن کریم از این عمل شدیدا نهى کرده و آن را به عنوان ظلم و ستم مورد توبیخ و تهدید قرار داده است و امر به توبه مى‏کند و مى‏فرماید:
یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ انْ یَکُونُوا خَیْرا مِنْهُم وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ انْ یَکُنَّ خَیْرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا انْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَاولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ. [۱] اى کسانى که ایمان آورده‏اید نباید گروهى از مردان شما گروه دیگر را استهزاء کنند، شاید آنها که مورد استهزاء واقع مى‏شوند بهتر از مسخره کنندگان باشند. و همچنین زنان یکدیگر را مسخره نکنند، زیرا ممکن است زنان مسخره شده از آنها که مسخره مى‏کنند بهتر باشند. و مبادا از یکدیگر عیب جویى کنید و زنهار از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمان آوردن، نامى که نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر کس که از این رفتار توبه نکند ستمگر و ظالم است.
برخى از مفسّران در شأن نزول آیه فوق گفته‏اند: این آیه در باره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده است. ثابت گوشهایش سنگین بود و هنگامى که وارد مسجد مى‏شد براى او راه باز مى‏کردند تا برود نزدیک پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم بنشیند و سخنان حضرت را بشنود. یک روز وارد مسجد شد در حالى که مردم از نماز صبح فارغ شده و هر کدام در جایى نشسته بودند. ثابت نیز طبق روش هر روز سعى مى‏کرد نزدیک پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم بنشیند، به این جهت جمعیت را مى‏شکافت و مى‏گفت جا بدهید، جا بدهید تا خدمت پیامبر بروم.
سر انجام یکى از آنها گفت همین جا بنشین. او نیز همانجا نشست ولى از اینکه راهش ندادند تا نزدیک پیامبر بنشیند به شدت ناراحت شد. پس از اینکه هوا روشن شد ثابت از روى ناراحتى گفت: این مرد کیست؟ گفت: من فلان کس هستم. ثابت گفت: فرزند فلان زن؟ و نام مادر او را طورى بر زبان جارى کرد که در آن دوران (دوران جاهلیت) این گونه تعبیر را مایه سرزنش و ملامت مى‏دانستند. آن مرد شرمنده شد و از خجالت سر به زیر افکند، سپس این آیه نازل شد.
یادآورى
ملاک و میزان و معیار ارزش‏ها نزد خداى متعال تقوا و پاکدامنى است.[۲]
از این رو هیچ کس حق ندارد دیگرى را کوچک بشمرد و با چشم حقارت به او بنگرد، چه بسا همین شخص پیش خدا آبرومند باشد.
مقام مؤمن در پیشگاه خدا
بنده مؤمن نزد خداوند متعال بسیار عزیز و محترم است. خداوند بندگان مؤمن را دوست مى‏دارد و عزت و سربلندى را از آن مؤمنان مى‏داند، چنانکه مى‏فرماید:
… وَ لِلّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنینَ… [۳] عزّت و سرفرازى تنها از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است… و به همین جهت در سوره حجرات آیه «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ…» [۴] فرمود هر کس مؤمنان را مسخره کند یا با القاب زشت از آنها یاد کند در زمره ستمکاران محسوب مى‏شود. و در جاى دیگر مى‏فرماید:
الَّذینَ یَلْمِزُونَ المُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤمِنینَ فِى الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ الا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ. [۵] آنان که از مؤمنان متعبّد و متعهّد به خاطر صدقاتى که در راه خدا مى‏دهند انتقاد و عیب‏جویى مى‏کنند و نیز افراد بى بضاعتى را که حد اکثر توانشان را در طبق اخلاص نهاده‏اند به مسخره مى‏گیرند، خداوند نیز آنها را مسخره خواهد کرد و براى آنان عذابى دردناک در پیش است.
همچنین در احادیث اسلامى آمده است که احترام به مؤمن احترام به خدا است و اهانت و تحقیر مؤمن اهانت به ذات اقدس الهى و موجب خشم خداوند سبحان است و در حدیث قدسى آمده است: خداوند به کسانى که مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ مى‏دهد:
عن أبی عبد اللّه ـ علیه السلام ـ قال: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَأذَنْ بِحَرْبٍ مِنّى، مَنْ اذَلَّ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَأمَنْ مِنْ غَضَبى مَنْ اکْرَمَ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ. از امام صادق -علیه السلام- آمده است که خداوند عزّ و جلّ فرمود: کسى که بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند که خداوند با او در جنگ است و کسى که بنده مؤمن مرا تعظیم و تکریم کند بى شک از غضب من در امان است.
رسولخدا -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه…. کسى که مؤمنى را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد کرد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
من حقّر مؤمنا لقلّه ماله حقّره اللّه فلم یزل عند اللّه محقورا حتّى یتوب ممّا صنع… .
کسى که به خاطر فقر و تهیدستى مؤمنى را کوچک شمرد خداوند او را کوچک مى‏شمارد و همیشه در نزد خدا خوار و زبون است تا آنکه از کردارش توبه کند…
حرمت مؤمن از حرمت کعبه بیشتر است
ابن أبی الحدید در شرح این جمله از نهج البلاغه (اذا استولى الصلاح على الزمان و اهله…) روایتى را از رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله – چنین نقل مى‏کند:
و الخبر ما رواه جابر قال: نظر رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم إلى الکعبه فقال: مرحبا بک من بیت ما اعظمک و أعظم حرمتک و اللّه انّ المؤمن أعظم حرمه منک عند اللّه عزّ و جلّ، لأنّ اللّه حرّم منک واحده و من المؤمن ثلاثه: دمه و ماله و أن یظنّ به ظنّ السّوء… .
جابر روایت کرده است که رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به کعبه نظر افکند و فرمود: آفرین بر تو، خانه‏اى که چقدر بزرگى و احترام تو چقدر زیاد است سوگند به خدا، احترام مؤمن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یک جهت است (که خونریزى در تو حرام است‏)، ولى مؤمن از سه جهت احترام دارد:
۱٫ خون وى محترم است.
۲٫ مال او حرمت دارد.
۳٫ بدگمانى نسبت به او حرام است.
تذکّر لازم:
آنچه بیش از هر چیز در پیشگاه خداى متعال اهمیت و ارزش دارد تقوا است و سایر امور از قبیل پول و جاه و مقام و منصب و… دلیل بر عظمت و محبوبیت انسان نیست. از این رو نباید در هیچ مؤمنى به دیده حقارت و پستى نگریست، چرا که ما نمى‏دانیم اولیاى خدا چه کسانى هستند، چون از باطن افراد جز پروردگار هیچ کس آگاه نیست، چنانکه حضرت رسول گرامى اسلام- صلّى اللّه علیه و آله- نیز در ضمن یکى از سخنان خود فرمود:
إنّ اللّه عزّ و جلّ کتم ثلاثه فی ثلاثه:… و کتم ولیّه فی خلقه… و لا یزر أنّ احدکم بأحد من خلق اللّه فانّه لا یدرى أیّهم ولىّ اللّه.
خداى عزّ و جلّ سه چیز را در سه چیز مخفى کرده است:… ولىّ خود را درمیان خلق خویش مخفى داشته است… بنابر این مبادا هیچ یک از شماها احدى از بندگان خدا را کوچک شمرد، زیرا نمى‏داند کدامیک از آنها ولىّ خدا است.
همچنین حضرت على علیه السلام در ضمن حدیثى فرمود:
إنّ اللّه تبارک و تعالى أخفى أربعه فی أربعه… و أخفى ولیّه فی عباده فلا تستصغرنّ عبدا من عبید اللّه فربّما یکون ولیّه و أنت لا تعلم. خداى تبارک و تعالى چهار چیز را در چهار چیز پنهان نموده است:… ولىّ خود را در میان بندگان خویش پنهان داشته است. پس به هیچ بنده‏اى از بندگان خدا با چشم حقارت نگاه مکن که شاید همان (کسى که به او بى‏اعتنا هستى‏) ولىّ خدا باشد و تو ندانى.
سرانجام بد سخریّه و استهزاء
بى‏تردید، کسى که به مردم اهانت کند و آنها را مورد تمسخر و استهزاء قرار دهد گناه بزرگى را مرتکب شده و باید در انتظار عواقب سوء و آثار بد آن باشد، زیرا هیچ عملى بدون بازتاب نخواهد بود:
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه خَیْرا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه شَرّا یَرَهُ. [۶] پس در آن روز هر کس به قدر ذرّه‏اى کار نیک کرده آن را خواهد دید و هر کس به قدر ذره‏اى کار زشت مرتکب شده آن را خواهد دید.
از آثار بد هرزه گویى و مسخره کردن دیگران غفلت و بى تفاوتى و از دست دادن احساس مسئولیت است. افرادى که به این بیمارى دچار مى‏شوند قهرا از ذکر خدا غافل شده و از عبادت پروردگار لذت نمى‏برند، یعنى در عبادت حضور قلب ندارند و با اکراه و بى میلى با آن روبرو مى‏شوند.
از قرآن کریم استفاده مى‏شود که یکى از موجبات غفلت و فراموشى از یاد خدا استهزاء و تحقیر مؤمنان است، زیرا بندگان مؤمن، مظاهر دین و مفاخر شریعت سیّد مرسلین‏اند و بى اعتنایى به مقام و منزلت آنان موجب سلب توفیق و باعث تاریکى دل مى‏شود و سر انجام انسان را با دوزخیان گمراه، همراه و همنشین مى‏سازد.
خداوند تعالى در کتابش آنگاه که وخامت حال دوزخیان و کیفیت بازپرسى از آنان را ترسیم و تشریح مى‏کند و به جزع و فزع آنان براى بیرون آمدن و نجات از عذاب دردناک و سوزان دوزخ اشاره مى‏فرماید، با جمله «… اخْسَئُوا فیها وَ لا تُکَلِّمُون[۱] (اى سگها دور شوید و با من سخن مگویید) به آنها پاسخ مى‏دهد.
و سپس مى‏فرماید:
إنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادى یَقُولُونَ رَبَّنا امَنّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ انْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ، فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّا حَتّى‏ انْسَوْکُمْ ذِکْرى وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ، انّى جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَروُا انَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ. [۲] این شما بودید که وقتى گروهى از بندگان من مى‏گفتند: «پروردگارا ما ایمان آورده‏ایم، ما را بیامرز و بر ما ترحّم فرما که تو بهترین رحم کنندگانى» آنها را به باد مسخره گرفتید تا آنجا که مرا بکلى فراموش کرده بودید و تنها کارتان این بود که بر آن خدا پرستان خنده مى‏کردید. اما امروز من به آنان به خاطر صبر و استقامتشان پاداش (نیک‏) مى‏دهم، که تنها آنان پیروز و رستگارند.
حال که معلوم شد یکى از موجبات غفلت و فراموشى از ذکر خدا استهزاى مؤمنان و بى احترامى به آنان است، باید دانست که اگر کسى با همین حال از دنیا برود و توبه نکند زندگى سخت و طاقت فرسایى در انتظار اوست و در روز قیامت کور و نا بینا وارد محشر شده و مشمول رحمت الهى واقع نخواهد شد، چنانکه مى‏فرماید:
وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِکْرى فَانَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیمَه اعْمى‏، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنى اعْمى‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیرا، قالَ کَذلِکَ اتَتْکَ ایاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى‏. [۳]
هر کس از یاد من روى گرداند براى او زندگى سخت و تنگى خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور مى‏کنیم. او مى‏پرسد: پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردى با اینکه من در دنیا بینا بودم؟ خدا در پاسخ مى‏گوید: این به خاطر آن است که آیات ما به تو رسید ولى تو آنها را بکلى فراموش کردى و به کیفر آن امروز تو فراموش خواهى شد (: ما تو را فراموش مى‏کنیم‏).
فردا نوبت مؤمنان است
قرآن کریم در جاى دیگر مى‏فرماید: کسانى که در دنیا افراد با ایمان را مسخره مى‏کنند و با خنده‏هاى تمسخر آمیز و تحقیر کننده از کنارشان مى‏گذرند و با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنان را به مسخره مى‏گیرند و از این کار (زشت‏) خود اظهار سرور و خوشحالى نموده و به آن مباهات مى‏کنند و… باید بدانند که فردا نوبت مؤمنان است که بر آنها بخندند. اینک متن آیات:
انَّ الَّذینَ اجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ امَنُوا یَضْحَکُونَ. [۴]
مجرمان و بد کاران همیشه در دنیا به مؤمنان مى‏خندیدند.
وَ اذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ. [۵]
و هنگامى که از کنار مؤمنان مى‏گذرند با اشاره‏هاى چشم و ابرو آنها را مسخره مى‏کنند.
وَ اذَا انْقَلَبُوا الى‏ اهْلِهِمُ انْقَلبُوا فَکِهینَ. [۶]
و هنگامى که به سوى خانواده خود باز مى‏گردند مسرور و خندانند.
وَ اذا رَاوْهُمْ قالُوا انَّ هؤُلاءِ لَضالُّون. [۷]
و هنگامى که آنها را (مؤمنان را) مى‏دیدند مى‏گفتند این‏ها گمراهانند.
وَ ما ارْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ. [۸] در حالى که آنها هرگز مأمور مراقبت و متکفّل آنان (: مؤمنان‏) نبودند.
فَالْیَوْمَ الَّذینَ امَنُوا مِنَ الْکُفّارِ یَضْحَکُونَ. [۹] ولى امروز مؤمنان به کافران مى‏خندند.
عَلىَ الارائِکِ یَنْظُرُونَ. [۱۰] در حالى که بر تختهاى مزیّن بهشتى نشسته‏اند و نگاه مى‏کنند.
سپس به عنوان طعن و تمسخر گفته مى‏شود:
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ ؟[۱۱] آیا کافران پاداش اعمالشان را گرفتند؟ خلاصه اینکه سخریه و استهزاء نوعى عیب جویى است و سزاوار نیست انسان براى اینکه عده‏اى را بخنداند مرتکب این گناه شود و دیگران را تحقیر کند و کسانى که مردم را مسخره مى‏کنند به خود مغرورند و همین غرور و خودبینى آنان سبب مى‏شود که افراد مؤمن و متدیّن را به چشم حقارت بنگرند و در نتیجه براى خود عذابى سخت و دردناک آماده کنند که نمونه‏اى از آن در آیات فوق از نظرتان گذشت.
زیانهاى سخریه از منظر روایات
در روایات معصومین علیهم السلام نیز از کسانى که مؤمنان را تحقیر و تمسخر مى‏کنند شدیدا نکوهش شده است. در این مورد به چند حدیث اکتفا مى‏شود.
یاوه سرایى و خسران ابدى:
کسانى که از راه غیبت، تهمت، اهانت و تحقیر مردم، دیگران را مى‏خندانند باید بدانند که در روز قیامت از خاسران و زیانکارانند.
امام صادق -علیه السلام – فرمود:
کان بالمدینه رجل بطّال یضحک النّاس منه فقال قد أعیانى هذا الرّجل أن أضحکه (یعنى علىّ بن الحسین) قال: فمرّ علىّ علیه السّلام و خلفه مولیان له قال: فجاء الرّجل حتّى انتزع ردائه من رقبته، ثمّ مضى، فلم یلتفت إلیه علىّ علیه السّلام فاتّبعوه و أخذوا الرّداء منه فجائوا به فطرحوه علیه، فقال لهم، من هذا؟ فقالوا: هذا رجل بطّال یضحک أهل المدینه فقال: قولوا له إنّ للّه یوما یخسر فیه المبطلون.
در شهر مدینه مردى پست و فرومایه بود که کار او فقط هرزه‏گویى و خنداندن مردم بود. یک روز گفت که این مرد (یعنى على بن الحسین) مرا عاجز کرده است زیرا تا کنون نتوانسته‏ام او را بخندانم. (منتظر فرصتى بود) تا اینکه روزى امام سجاد علیه السلام به همراه دو تن از خدمتگزاران خود مى‏گذشت. او نیز (فرصتى به دست آورد) و عباى آن حضرت را از دوش مبارکش کشید و رفت.
امام هیچ گونه اعتنایى به او نکرد. کسانى که آنجا بودند رفتند و رداى امام سجاد علیه السلام را از او گرفته و بر دوش مبارک آن بزرگوار انداختند.
امام علیه السلام پرسید: این شخص که بود؟ گفتند: او مرد هرزه‏گو و خوشمزه‏اى است که مردم مدینه را مى‏خنداند. فرمود: به او بگویید خدا را روزى است که در آن روز یاوه‏سرایان زیانکار خواهند شد.
به هر حال، تردیدى نیست که این گونه افراد در روز قیامت گرفتار انواع عذاب و شکنجه خواهند شد و همان گونه که در دنیا مؤمنان را مسخره مى‏کردند و مى‏خندیدند اهل ایمان نیز در روز قیامت بر آنها مى‏خندند.
پیامبر اکرم -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:
إنّ المستهزئین بالنّاس یفتح لأحدهم باب من الجنّه فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بکربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه ثمّ یفتح له باب اخر فیقال هلمّ هلمّ فیجى‏ء بکربه و غمّه فاذا أتاه اغلق دونه فما یزال کذلک حتّى إنّ الرّجل لیفتح له الباب فیقال له هلمّ هلمّ فلا یأتیه.
در روز قیامت کسانى را که در دنیا مردم را مسخره مى‏کردند مى‏آورند و درى از بهشت به روى آنان مى‏گشایند و به آنها مى‏گویند بیایید بیایید. آنها با آن همه سختى و ناراحتى به پیش مى‏آیند و همین که نزدیک در مى‏رسند در به روى آنها بسته مى‏شود. سپس در دیگرى به روى آنها باز مى‏شود و گفته مى‏شود شتاب کنید شتاب کنید. این بار نیز آنها با ناراحتى حرکت مى‏کنند و همین که نزدیک این در مى‏روند آن نیز بسته مى‏شود و همین طور این کار تکرار مى‏شود تا جایى که نا امید مى‏شوند و سر انجام دیگر به سوى هیچ درى نمى‏روند. در اینجا مؤمنان که ساکنان بهشت‏اند به آنها نظاره مى‏کنند به آنان مى‏خندند.
نتیجه بحث
با توجه به مطالبى که بیان شد، افراد متعهّد و مؤمن باید از این رفتار زشت و ناپسند از دو جهت دورى جویند:
– یکى آنکه هرزگى و مسخرگى بالطبع زشت است.
– دوم آنکه موجب گناه کبیره دیگر – یعنى غیبت- نیز مى‏شود.
پروردگارا ما را از لغزش‎ها محفوظ بدار.
مسخره کردن و دست انداختن دیگران به نامهای مختلف از قبیل طنز، جوک و غیره پدیده ای نابه هنجاری است که از نظر قرآن و شرع، رفتاری مذموم و نکوهیده شمرده شده است.