در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد باران برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبک تر نشده
مه سرد رو تن پنجره ها
مثل بغض توی سینه ی منه
ابر چشمام پر اشکه ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه
وای ؛ باران باران
شیشه ی پنجره را بَاران شست.
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
پرمرغان نگاهم را شست.
دیشب باران قرار با پنجره داشت
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک… چکار با پنجره داشت؟
نفست باران است
دل من تشنه ی باریدن
ابر دل بی چتر مرا
مهمان کن .
برای عاشق شدن نه همیشه برای عاشق شدن به دنبال باران و بهار و بابونه نباش
گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی
که ماه را بر لبانت می نشاند…
در آن بهار بلند آن سپیده ی بیدار مرا به گونه ی باران
مرا به گونه ی گل به موجواره ی آن شط روشنی بسپار
در آن بهار کبود آن دو دشت رستاخیز در آن سکوت پذیرنده
و گریزنده مرا به سان سرودی دوباره کن تکرار
نه باران و نه شعر
از هیچ کدام دیگر
کاری ساخته نیست
برای گرفتن دستانت …
چه کسی می دانست
ما بعد از باران
سوگوار کدام خاطره ایم …؟
روز های بارانی
کنار پنجره می ایستم
گویا در انتظار کسی
که خود نمی دانم کیست …
شعر من
در نبود تو
داغدار واژه ایست
که باران هم
توان گریستنش را ندارد …
خداوندا
تو باران را فرستادی
تا جهان را از آلودگی
پاک کند
تا ما همچنان
به پرواز کبوتران
و روئیدن گل ها
امیدوار باشیم …
باران زبان گویای
شعر است
زبان گویای احساس ما
و دل ما
و هر آنچه که از عشق
انتظارش را داریم
تنها در تجلی باران
تحقق می یابد …
می گویند از باران ننویس
شعر هایت تکراری شده
اما