شعر در مورد
عادت ,شعری در مورد عادت,شعر درباره عادت,شعر در مورد ترک عادت,شعر مولانا
در مورد عادت,شعر درباره ترک عادت,شعر درباره ی عادت,شعر نو درباره
عادت,شعر عادت,شعر عادت کرده ام,شعر عادت هلن,شعر عادت دارم,شعر عادت کم
حوصله هاست,شعر عادت حبیبتی,شعر عادت سعاد,شعر درباره عادت,متن شعر عادت
سیاوش,شعر نو عادت,شعر ابوالفضل کرمی گفتی که عادت کرده ام,متن شعر عادت
هلن,شعر آهنگ عادت هلن,دانلود شعر عادت هلن,شعر عادت از هلن,متن شعر عادت
از هلن,شعر به تو عادت دارم,شعر آه بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست,متن شعر
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست,شعر در مورد عادت,شعری در مورد عادت,شعر
درباره ترک عادت,شعر درباره ی عادت,شعر نو درباره عادت,متن اهنگ عادت
سیاوش,متن اهنگ عادت سیاوش,متن آهنگ عادت از سیاوش,متن ترانه عادت از سیاوش
قمیشی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عادت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
پیوسته عادت تو چنین بود در بدی
یا خود همیشه عادت خوبان نکو نبود
عادت خوبان جفا باشد جفا
هم بر آن عادت بر او احسان مکن
عادت خود طاعت و پرهیزدار
تا فلک و خلق بدین عادت است
سیرت او نیست مگر جادوی
عادت او نیست مگر کاحتیال
از سر عادت مکن طاعت که این قدسی نژاد
می شود شیطان پابرجا چو عادت می شود
مکن مباد که عادت کند طبیعت تو
بد است این همه عادت به خشم و ناز مکن
دیوانه دل کسیست کین عادت اوست
کو دشمن جان خویش میدارد دوست
دل عادت و خوی جنگجوی تو گرفت
جان گوهر همت سر کوی تو گرفت
جز جور و جفا عادت آن بدخو نی
من شیوه یار خود نکو می دانم
بی مهری آن بهانه جو می دانم
بی درد و ستم عادت او می دانم
چون زلف بتان شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
آنرا که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده ای
زشت خوئی نپسندند ز ارباب جمال
کانکه زیباست ازو عادت بد زیبا نیست
ایکه گوئی که مکن خوی بشاهد بازی
هر کرا فرض کنی عادت و خوئی دارد
بی عنا و الم او نتوانیم نشست
ز آنکه عادت بعنا و الم او کردیم
ای سر زلف ترا پیشه سمن فرسائی
وی لب لعل ترای عادت روح افزائی
دلم ز دست به دربرد سروبالایی
خلاف عادت آن سروها که بر لب جوست
گر بزند بی گناه عادت بخت منست
ور بنوازد به لطف غایت احسان اوست
دایما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاسته ای از طلبت ننشستم
تو خود سر وصل ما نداری
من عادت بخت خویش دانم
دوستان دشمن گرفتن هرگزت عادت نبود
جز در این نوبت که دشمن دوست می پنداشتی
چشم عادت کرده با دیدار دوست
حیف باشد بعد از او بر دیگری
در سفر عادت سیلاب بهاران دارم
سختی راه طلب، سنگ فسان است مرا
چو شد زهر عادت، مضرت نبخشد
به مرگ آشنا کن به تدریج جان را
سرو پا بر جای را جستن خلاف عادت است
ناله قمری ز شوق قامت دلجوی کیست؟
ترک عادت همه گر زهر بود دشوارست
روز آزادی طفلان به معلم بارست
در مذاقی که به شیرینی خون عادت کرد
لب پیمانه خنکتر ز دم شمشیرست
درد دلم ز پرسش ارباب عادت است
بیماریی که هست مرا، از عیادت است
در کنه کفر و دین نرسیده است هیچ کس
هنگامه گرم ساز جهان، رسم و عادت است
شیطان پا برجاست شود هر چه عادتی
بیچاره آن که در گرو رسم عادت است
روی زمین ز سجده اخلاص ساده است
طاعات خلق بیشتر از روی عادت است
خرق عادت اگر از خرقه تنها خیزد
صاحب کشف و کرامات، کشف خواهد شد
صلح در ذایقه ام باده لب شیرین است
بس که عادت به می تلخ عتابم دادند
به هیچ چیز تسلی نمی شود صائب
که حرص عادت طفل بهانه جو دارد
صائب ز آگهی است که دریاکشان عشق
عادت به خامشی چو لب جام کرده اند
شعر در مورد عادت
می خوردن مدام مرا بی دماغ کرد
عادت به هر دوا که کنی بی اثر شود
شعری در مورد عادت
چون خامه قدم جفت نمایید درین راه
در سیر وسفر عادت پرگار مدارید
شعر درباره عادت
ترک عادت بر سبک مغزان بود ناخوشگوار
پیش طفلان نعمت الوان نگیرد جای شیر
شعر در مورد ترک عادت
ما به روی گرم چون پروانه عادت کرده ایم
چشم چون شبنم نمی دوزیم برسیمای گل
شعر مولانا در مورد عادت
به بخشش فلک پست دل نمی بندم
خبر ز عادت طفل بهانه جو دارم
شعر درباره ترک عادت
ما نقل باده را ز لب جام کرده ایم
عادت به تلخکامی از ایام کرده ایم
شعر درباره ی عادت
با دم جان پرور شمشیر عادت کرده است
از دم عیسی هوا یابد دل بیمار من
شعر نو درباره عادت
بزم عشق است میا از در عادت به درون
شیوه مردم بیگانه سلام است اینجا
شعر عادت
وادید کرده است به من تلخ، دید را
در رجعت است عادت اعداد، عید را
شعر عادت کرده ام
این زهر، سازگار به عادت نمی شود
برخورد کنم چگونه گوارا زمانه را؟
شعر عادت هلن
بازوی هجرت قوی در کشتن بیچارگان
چون قصاص افزون فتد عادت شود جلاد را
شعر عادت دارم
دید آنکه طلعت تو و بیداریش نبود
هست آن سگی که خفتن صبحش به عادت است
شعر عادت کم حوصله هاست
آنکه همواره جفا بود و ستم عادت او
کرد آهنگ وفا و ز جفا باز آمد
شعر عادت حبیبتی
او نه به مهرت سری نهاد، که هرگز
خود ز زمین بر نداشت روی ارادت
شعر عادت سعاد
ندانمت که چه افیون فگنده ای درمی
که باز عادت ما حیرتست و سر گشتن
شعر درباره عادت
در صدد هلاک من شیوه چشم مست تو
مرد کشی و سرکشی عادت زلف پست تو
متن شعر عادت سیاوش
در سفر عادت سیلاب بهاران دارم
سختی راه طلب، سنگ فسان است مرا
شعر نو عادت
وادید کرده است به من تلخ، دید را
در رجعت است عادت اعداد، عید را
شعر ابوالفضل کرمی گفتی که عادت کرده ام
این زهر، سازگار به عادت نمی شود
برخورد کنم چگونه گوارا زمانه را؟
متن شعر عادت هلن
چو شد زهر عادت، مضرت نبخشد
به مرگ آشنا کن به تدریج جان را
شعر آهنگ عادت هلن
سرو پا بر جای را جستن خلاف عادت است
ناله قمری ز شوق قامت دلجوی کیست؟
دانلود شعر عادت هلن
ترک عادت همه گر زهر بود دشوارست
روز آزادی طفلان به معلم بارست
شعر عادت از هلن
درد دلم ز پرسش ارباب عادت است
بیماریی که هست مرا، از عیادت است
متن شعر عادت از هلن
شیطان پا برجاست شود هر چه عادتی
بیچاره آن که در گرو رسم عادت است
شعر به تو عادت دارم
روی زمین ز سجده اخلاص ساده است
طاعات خلق بیشتر از روی عادت است
شعر آه بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
خرق عادت اگر از خرقه تنها خیزد
صاحب کشف و کرامات، کشف خواهد شد
متن شعر آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
صلح در ذایقه ام باده لب شیرین است
بس که عادت به می تلخ عتابم دادند
شعر در مورد عادت
به هیچ چیز تسلی نمی شود صائب
که حرص عادت طفل بهانه جو دارد
شعری در مورد عادت
بزم عشق است میا از در عادت به درون
شیوه مردم بیگانه سلام است اینجا
شعر درباره ترک عادت
با دم جان پرور شمشیر عادت کرده است
از دم عیسی هوا یابد دل بیمار من
شعر درباره ی عادت
ما نقل باده را ز لب جام کرده ایم
عادت به تلخکامی از ایام کرده ایم
شعر نو درباره عادت
ما به روی گرم چون پروانه عادت کرده ایم
چشم چون شبنم نمی دوزیم برسیمای گل
متن اهنگ عادت سیاوش
ترک عادت بر سبک مغزان بود ناخوشگوار
پیش طفلان نعمت الوان نگیرد جای شیر
متن اهنگ عادت سیاوش
پیوسته چینین می زده و مست و خرابم
تا عادت چشم خوش خونخوار گرفتم
متن آهنگ عادت از سیاوش
خواهدم دور کردن از یاران
خود همین عادت است دوران را
متن ترانه عادت از سیاوش قمیشی
گر خرابی همی کند چه عجب؟
خود همین عادت است مستان را