شعر با ک
شعر با ک ,شعر با ک شروع شه,شعر با کاف شروع شه,شعر که با ک شروع شه,بیت شعر که با ک شروع شه,شعر که اولش با ک شروع شه,یه شعر که با د شروع شه,شعر با حرف ک,شعر با حرف ک شروع شود,شعر با حرف ک شروع بشه,شعری که با حرف ک شروع شود,شعر که با حرف ک شروع بشه,شعری که با حرف ک شروع بشه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد که با حرف ک شروع می شوند برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
کور دل بودند اهل کوفه و بیعت شکن
قوم سلمان است این قوم دل آگاه بسیج
شعر با ک
کربلا به خون خود تپیدن است
جرعه جرعه مرگ را چشیدن است
شعری که با حرف ک شروع شود
کجاست آن دیوار کودکی
که آسان همه غمها را به او بسپرم
و شادمانه دوباره متولد شوم؟
شعر با ک شروع شه
کار با جذبه ی عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است
شعر که با ک شروع شه
کربلاتشنه است و بر سقای خود چشم انتظار
طلعت ماه بنی هاشم بود ماه بسیج
شعر با حرف ک
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر شیر
شعری که با حرف ک شروع بشه
کاش میشد بچگی را زنده کرد
کودکی شد، کودکانه گریه کرد
شعری که با حرف ک شروع بشه
کاش می دیدی به چشم عاشقان رخسار خویش
تا دریغ از چشم خود می داشتی دیدار خویش
شعر با ک شروع شه
کار و رفتارش همه بهر رضای کردگار
نصرت و فتح و ظفر را از خدا خواهد بسیج
شعر با ک
کاش می شد که پریشان تو باشم
یا نباشم یا از آن تو باشم
شعر با حرف ک
کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای دور اجاقی ساده بود
شعری که با حرف ک شروع شود
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست
چرا به دانه ی انسانیت این گمان باشد
شعری که با حرف ک شروع بشه
که باشد هفت چون خود جاودانه
و باشد هفت سین خود هفتگانه
شعر که با ک شروع شه
کرد روزی که قضا شادی و غم را قسمت
چشم خونبار من شد، لب خندان از تو
بیت شعر که با ک شروع شه
کاش هرزنگ تفریحی نبود!
جمع بودن بود و تفریقی نبود!
شعری که با حرف ک شروع بشه
کردم سفر از کوی تو شاید روی از یاد
فریاد که جز یاد توام همسفری نیست
شعر با حرف ک
کریسمس نه یه زمانه و نه یه فصل،
بلکه یک یادبوده،در واقع گرامی داشتن صلح و
حسن نیت، رحیم و بخشنده بودن،
باعث میشه روح واقعی کریسمس رو لمس کنیم.
شعر با ک شروع شه
کسی را دل مگر از سنگ باشد
که بگذارد کسی دلتنگ باشد
شعری که با حرف ک شروع شود
کاش میشد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم
شعر با ک
کسی کز عشق خالی شد، فرسوده است
گرش صد جان بود بی عشق مرده است
شعری که با حرف ک شروع بشه
کریسمس میتونه خیلی چیزا باشه
یا میتونه چیز خاصی هم نباشه!
برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه
و برای من کریسمس یعنی دیدن تو!
شعری که با حرف ک شروع بشه
کسی کو با تو نیکی کرد یکبار
همیشه آن نکویی یاد می دار
شعر با حرف ک
کتابهایم را بر هم می نهم
تا از آنها تختگاهی بیافرینم
و در این پست آباد، بر آن بایستم
تا تو
ـتنها تو!ـ
مرا ببینی!
شعر با ک شروع شه
کسی کو فروتن تر و رادتر
دل دوستانش از او شادتر
شعری که با حرف ک شروع بشه
که می گوید با یک گل بهار نمی شود؟
می خواهم گل همیشه بهارت باشم
آه… چرا فصل ما از راه نمی رسد؟
شعری که با حرف ک شروع شود
کف پا به هر زمینی که رسد تو نازنین را
به لب خیال بوسم همه عمر آن زمین را
شعری که با حرف ک شروع بشه
کتاب حس به دست چپ کتاب عقل دست راست
تو را نامه به چپ دادند که بیرون ز آستانستی
شعر با ک
کلید باغ اجابت دعای نیمشبی بود
چگونه در بگشایم گر از دعا بگریزم؟
شعر که با ک شروع شه
کمتر شود از حادثه ویران و خراب
هر مملکتی که بیشتر آزاد است
شعر با حرف ک
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
بیت شعر که با ک شروع شه
کتاب صبر خوانده بنده خسرو
که هر شب مجلس غم را ندیم است
شعر با ک شروع شه
کلک مشاطه حسنش نکشد نقش مراد
هرکه اقرار به این حسن خدا داد نکرد
شعری که با حرف ک شروع بشه
کسی که قصد تو کرد از جهان سخاوت تو
ز نام کنیت و از نام ملک و نام خطب
شعری که با حرف ک شروع بشه
کهن جامه ی خویش پیراستن
به از جامه ی عاریت خواستن
شعری که با حرف ک شروع شود
کتاب صبر همان روز، من فرو شستم
که خوبی تو ترا تخته جفا آموخت
شعر با حرف ک
کسی را مرد عاقل دوست خواند
که او در نیک بد با دوست ماند
شعر که با ک شروع شه
کوشم که: بپوشم، صنما، نام تو از خلق
تا نام تو کم در دهن انجمن آید
شعر با ک
کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
بیت شعر که با ک شروع شه
کتاب فقه ندانند در مدارس ما
دریغ عمر که شد صرف در اصول و فروع
شعری که با حرف ک شروع بشه
کسانی که بدرا پسندیده اند
ندادنم زنیکی چه بد دیده اند
شعری که با حرف ک شروع بشه
کو بام غیر بام تو کو نام غیر نام تو
کو جام غیر جام تو ای ساقی شیرین ادا
شعر با ک شروع شه
کاسه چینی که صدا میکند
خود صفت خویش ادا میکند
بیت شعر که با ک شروع شه
کتاب بالغ منی حبیبا معرضا عنی
ان افعل ما تری انی علی عهدی و میثاقی
شعر با حرف ک
کوزه ی چشم حریفان پر نشد
تا صدف قانع نشد پردر نشد
شعری که با حرف ک شروع شود
که گفت در رخ زیبا نظر
خطا باشد خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر با ک
کس نداند کاندرین بحر عمیق
سنگریزه قرب دارد یا عقیق
شعری که با حرف ک شروع بشه
که طبیبان اگر دمی بچشندی از این غمی
بجهندی ز بند خود بدرندی کتاب ها
شعری که با حرف ک شروع بشه
کمتر از ذره نه ای پست مشومهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
شعر که با ک شروع شه
کسان که شاهد دنیا نمودشان زیبا
به خواب گویی با دیو عشق بافته اند
شعر با ک شروع شه
کوچه باغ زلف سازد کوچه زنجیر را
هرکه را دربار باشد نافه غماز عشق
بیت شعر که با ک شروع شه
کسی کو گرفتار آن رو شد، او را
دل از جمله روهای زیبا بگیرد
شعر با حرف ک
کوچه گرد بیخودی را خانمان در کار نیست
شاهباز لامکان را آشیان در کار نیست
شعری که با حرف ک شروع شود
کشور تحقیق را امیر نخیزد
خطبه توحید را خطیب نباشد
شعری که با حرف ک شروع بشه
کوچه گردان جنون موج سرایی دارند
عشرت روی زمین رزق بیابانگردست
شعر با ک
کی مسلم بود ترا توحید
چون که اثبات می کنی اثنین
شعری که با حرف ک شروع بشه
کافههای دنیا
دانشکدههای عاشقیاند
اگر روزی تعطیل شوند
عشق و عاشقی هم تمام میشود
شعر با حرف ک
کثرت خلق به توحید چه نقصان دارد؟
چه خلل می رسد از رشته به یکتایی شمع؟
شعر با ک شروع شه
کام اول و عمیق از سیگار
طعم قهوه تلخ گوشه دنج کافه
بوی برف نو که می بارید
و دست هایی که روی پیانو می رقصید
فرصت عاشقی کردن بود ، جای تو خالی اما
شعری که با حرف ک شروع بشه
کعبه و بتخانه ای در عالم توحید نیست
عاشق یکرنگ دارد قبله گاه از شش جهت
شعر که با ک شروع شه
کافه چی بر روی میزها شعر می نویسد
اینجا طعم دلتنگی ها از قهوه هم تلخ تر است … !
شعری که با حرف ک شروع بشه
کیست صائب که به توحید تو گویا گردد؟
قوت بازوی کلکش ز توانایی توست
شعری که با حرف ک شروع شود
کافه را گرد دلتنگی گرفته
صندلی های خالی
فنجان هایی از تنهایی لبریز
شعر با حرف ک
که در قلمرو توحید در شمار آید؟
که نه سپهر درین حلقه سبحه گردانی است
شعر با ک
کافه ی دیدار
وقت قرار
دود سیگار
میز قمار
باختم
داشتنت را پای یک میز نفرین شده
به او باختم …
شعری که با حرف ک شروع بشه
کافی ست
نه با چشم
با دل ات
من را بخوانی.
شعری که با حرف ک شروع بشه
کس نیست که شور تو نجوشد ز وجودش
من معتقدم عشق تو آقا همه گیر است..
شعر با ک شروع شه
کنارِ لبانت ، کناره میگیرم
و تمامِ حرفهای دلم را
از دهانات میشنوم
شعری که با حرف ک شروع شود
کربـلا شعر بلندی ست ک هفتاد و دو بیت
یک ب یک آمده بیت الغزلی سرخ نوشت …
شعر که با ک شروع شه
کیستم من بانوی اسلام، امالمؤمنینم
مادر کوثر، امید رحمۀ للعالمینم
آسمان معرفت، بر روی دامان زمینم
بانوی باغ جنان، محبوبۀ جانآفرینم
شعر با ک
کابل تو ای دیار غرور و حماسه ها
از رزم دلیران تو صد ها سروده ها
از روزگار باستان تو سازد خبر همی
شیوا مدایح و خجسته قصیده ها
شعر با حرف ک
” کابل بسوخت و دودش بلند بشد”
با این مطلع سرائید جوان تو نغمه ها
ویرانی ات نداشت نطیری به عصر ما
الحق که در جهان نه یابی چنین خرابه ها
کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاش کند،
خواه نیاز او برآورده شود یا نه، همانند روزی که
از مادر متولد شده است از گناهان پاک می گردد . . .
خوش به حالت و روزت مبارک!
شعری که با حرف ک شروع شود
کابل تو مهد فرهنگ و تاریخ آریا
در عصر خراسان بودی شهیرشهره ها
” تیمور” ترا مرکز افغان زمین بساخت
حالا چه شد، که فتاده هرسو زباله ها
شعر با ک شروع شه
کشف گستاخی آرش
اولین دروغ ساده
اولین شک بی اراده
وحشت سر رفتن از عشق
شعر با ک
کشف بیمرگی و ایثار
کشف گستاخی آرش
اولین دروغ ساده
اولین شک بی اراد
شعر با حرف ک
شعری که با حرف ک شروع شود
کنارت ای گل زیبا، شکسته شد کمرم
کسی که محو تو می شد، مرا لگد می کرد
شعر که با ک شروع شه
کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود
شعر با حرف ک
کاش اتفاقی رد بشی از کوچه های دلخوری *
به روم نیاری که چقد میخوام که از پیشم نری *
هر بار با شنیدن صدای تو آروم شدم *
حتی واسه ی رفتنت پیش ِ همه محکوم شدم*
شعر با ک
کاش زانو بزنم
با شکستم ، اشکم ، آهم
عقده ای بگشاید
کاش!
زانو بزنم…
شعری که با حرف ک شروع بشه
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
شعری که با حرف ک شروع بشه
کنارم بشین و عذابم بده
همین بودن تو نیاز منه
دارم روز و شب زمزمت میکنم
صدا کردن تو آغازه منه