شعر در مورد غیرت
شعر در مورد غیرت مرد,شعر درباره غیرت مرد,شعر در مورد غیرت,شعر در مورد غیرتمندی,شعر در مورد غیرت ایرانی,شعر در مورد غیرت بختیاری,شعر در مورد غیرت عاشق,شعر در مورد غیرت زن,شعری در مورد غیرت,شعر در مورد غیرت,شعر در مورد بی غیرتی,شعر در مورد عفت و غیرتمندی,شعر درباره غیرتمندی,شعری در مورد عفت و غیرتمندی,شعر کودکانه در مورد عفت و غیرتمندی,شعری درباره غیرت,شعر درمورد غیرت,شعر درباره غیرت,شعر در مورد غیرت مندی,شعر درباره بی غیرتی,شعری در مورد بی غیرتی,شعر در مورد بی غیرت,شعر در وصف غیرت,شعر در وصف غیرت,شعری در وصف غیرت,شعر غیرت مردانه,شعر غیرت,شعر غیرتی,شعر غیرت مرد,شعر غیرت بختیاری,شعر غیرت عاشق,شعر غیرت و مردانگی,شعر غیرت ترکی,شعر غیرتمندی,شعر غیرت ایرانی,شعر غیرتی حیا,شعر غیرتی امام علی,شعر غیرتی شدن,شعر بی غیرتی,شعر های غیرتی,شعر درباره بی غیرتی,شعر در مورد بی غیرتی,شعر ترکی غیرتی,شعر های غیرتی ترکی,شعر در مورد غیرت مرد,شعر درباره غیرت مرد,شعر در مورد غیرت بختیاری,شعر در مورد غیرت عاشق,شعر بند خورده چینی غیرت و مردانگیم,شعر درباره غیرتمندی,شعر عفت و غیرتمندی,شعر در مورد غیرتمندی,شعر درباره ی غیرتمندی,شعر در مورد غیرت ایرانی,شعر برای غیرت ایرانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد غیرت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
سختم آید که به هر دیده تو را مینگرند
سعدیا غیرتت آمد نه عجب سعد غیور
شعر در مورد غیرت مرد
فصل گل از باده توبه داده مرا شیخ
غیرت باد بهار اگر بگذار
شعر درباره غیرت مرد
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست
شعر در مورد غیرت
بر تو غیرت می ورزم
که همواره با تو سخن گفتم بی آنکه شمارگان تو را بدانم
بر تو غیرت می ورزم
چرا که با عشق نفست را می گیرم و تو نمی توانی دوستم بداری
و تو با عشق من خفه می شوی..
شعر در مورد غیرتمندی
خورشید را در آغوش گرفتهای
پاهایت را به بوسههای دریا سپردهای
موهایت را به دستِ نسیم.
چه خوش غیرتم من
شعر در مورد غیرت ایرانی
عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می شویم
اشتباه ناگهان تکرار می خواهد مگر؟
شعر در مورد غیرت بختیاری
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را
شعر در مورد غیرت عاشق
با عشوه به دیگران که می خندیدی
بی غیرتِ بی بخار را فهمیدم
شعر در مورد غیرت زن
تویی که غیرت مردانه ی مرا دیدی
چرا تلاش نکردی برای تردیدم ؟
شعری در مورد غیرت
تاری از زلف تو افتاد به چین وز غیرت
خون دل در جگر نافه تاتار بسوخت
شعر در مورد غیرت
مرا غیرت آید که مکتوب تو
چنین در حدیث تو پیچیده است
شعر در مورد بی غیرتی
اگر ز غیرت بلبل صبا خبر یابد
شگفت باشد اگر شقه سمن بدرد
شعر در مورد عفت و غیرتمندی
مرا وقتی نگاری خرگهی بود
که قدش غیرت سرو سهی بود
شعر درباره غیرتمندی
باغبان را اگر از غیرت بلبل خبرست
گودگر باد صبا را بگلستان مگذار
شعری در مورد عفت و غیرتمندی
گرت ز غیرت بلبل خبر بود چو صبا
ببوستان مرو و جیب شاخسار مکش
شعر کودکانه در مورد عفت و غیرتمندی
غیرت زهره بود عارض چون مشتریش
گشته خلقی چو من سوخته دل مشتریش
شعری درباره غیرت
پیش بالای تو از سرو و صنوبر فارغم
ای به بالا غیرت شمشاد و سرو کشمری
شعر درمورد غیرت
بنگر آن ماه روی باده فروش
غیرت آفتاب و غارت هوش
شعر درباره غیرت
داشت آن رشک حور و غیرت سرو
لب لعلی به رنگ خون تذرو
شعر در مورد غیرت مندی
ز آتش غیرت بسوز امشب، رهی
کآن پری با غیر فردا میرود
شعر درباره بی غیرتی
نرم نرم، از چاک پیراهن، تنش را بوسه داد
سوختم در آتش غیرت، ز نیرنگ نسیم
شعری در مورد بی غیرتی
غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت
تا خلق ندانند که معشوقه چه نامست
شعر در مورد بی غیرت
به یک نفس که برآمیخت یار با اغیار
بسی نماند که غیرت وجود من بکشد
شعر در وصف غیرت
شگفت نیست گر از غیرت تو بر گلزار
بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش
شعر در وصف غیرت
شستم به آب غیرت نقش و نگار ظاهر
کاندر سراچه دل نقش و نگار دارم
شعری در وصف غیرت
غیرت سلطان جمالت چو باز
چشم من از هر که جهان دوخته
شعر غیرت مردانه
همراه من مباش که غیرت برند خلق
در دست مفلسی چو ببینند گوهری
شعر غیرت
غیرت نگذاردم که نالم به کسی
تا خلق ندانند که منظور من اوست
شعر غیرتی
حیرت سوی چشم آمده کای چشم تو منگر
غیرت سوی گوش آمده کی گوش تو منیوش
شعر غیرت مرد
از خوبی خود غیرت خوبان جهانی
وز حسن و ملاحت صنم حور صفاتی
شعر غیرت بختیاری
چو من ز آتش غیرت نهاد کعبه بسوزم
تو از میان دو ابرو هزار قبله بسازی
شعر غیرت عاشق
هر روز صبح صادق از غیرت جمالت
بر خود همی بدرد پیراهن پگاهی
شعر غیرت و مردانگی
چو خاک ز جرعه جوشم از غیرت
کو جرعه چرا بر آتش افشاند
شعر غیرت ترکی
چون بوی تو دیدم نفس صبح و ز غیرت
در آینه صبح به بوی تو ندیدم
شعر غیرتمندی
غیرت طاق دلاویز خم ابروی او
همچو ناخن می خراشد سینه محراب را
شعر غیرت ایرانی
حسن اگر این است و عالمسوزی رخسار این
می کشد بی تابی غیرت چراغ طور را
شعر غیرتی حیا
پیش آب زندگی گر مهر بردارم ز لب
غیرت همت، دهن پر خاک می سازد مرا
شعر غیرتی امام علی
تا عقیق از سادگی سنجید خود را با لبش
جوش غیرت تشنه خون یمن بیند مرا
شعر غیرتی شدن
غیرت من صائب از همکار باشد بی نیاز
ذوق کار خویش باشد کارفرمایی مرا
شعر درباره بی غیرتی
هر که از غیر تو لافی می زند
از سر غیرت جهانی می کنم
شعر در مورد بی غیرتی
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم
پرده روی تو شدم پرده من چرا دری
شعر ترکی غیرتی
باز پس گردم چون اشک غیوران از چشم
که ز غیرت سوی مژگان شدنم نگذارند
شعر های غیرتی ترکی
به آهی بسوزم جهان را ز غیرت
که در حضرت پادشا می گریزم
شعر در مورد غیرت مرد
لفظ گهر بار او غیرت ابر بهار
دست زر افشان او طعنه باد خزان
شعر درباره غیرت مرد
از پس بکران غیب چادر غیرت
بفکن خاقانیا که بر تو حلال است
شعر در مورد غیرت بختیاری
بر این آب غیرت بد آب حیوان
بر این حوض رشک آورد حوض کوثر
شعر در مورد غیرت عاشق
اهل غیرت نیست ممکن بازی دنیا خورد
شیر چون گردن گذارد حیله روباه را؟
شعر بند خورده چینی غیرت و مردانگیم
غیرت ما چشم بر راه نسیم مصر نیست
بوی یوسف را نهان در پیرهن داریم ما
شعر درباره غیرتمندی
چه باشد شعله غیرت، چراغ زیر دامن را؟
نگردد همت عالی به زیر آسمان پیدا
شعر عفت و غیرتمندی
فرو خوردم ز غیرت گریه مستانه خود را
فشاندم در غبار خاطر خود دانه خود را
شعر در مورد غیرتمندی
به قدر غیرت همکار گیرد اوج هر کاری
ز من دارند صائب عندلیبان خوش صفیری را
شعر درباره ی غیرتمندی
زهی از غیرت رویت گریبان چاک گلشن ها
ز خوی آتشینت تازه دایم داغ گلخن ها
شعر در مورد غیرت ایرانی
بر سر دانه ما سایه ابری نفتاد
زور غیرت مگر از خاک دماند ما را
شعر برای غیرت ایرانی
عرق غیرت پیشانی خورشیدم من
نفس صبح قیامت نکند سرد مرا
شعر در مورد غیرت مرد
هلاک غیرت آن رهروم که می دارد
ز چشم آبله پنهان، برهنه پایی را
شعر درباره غیرت مرد
اگر در آتش سوزان هزار غوطه خورد
صدا بلند نسازد سپند غیرت ما
شعر در مورد غیرت
هزار تیغ زبان را نمود جوهردار
دگر چه کار کند پیچ و تاب غیرت ما؟
شعر در مورد غیرتمندی
گرفته بود چمن را فسردگی صائب
شدند نغمه سرا، بلبلان ز غیرت ما
شعر در مورد غیرت ایرانی
گه گه از خود هم آیدم غیرت
که بود دوست هم سرا با من
شعر در مورد غیرت بختیاری
صد هزار است غیرتم بر دوست
آنچه یک غیرت آیدم بر زن
شعر در مورد غیرت عاشق
عراقی هیچ خواهد گفت: اناالحق، این زمان
بر سر دارش ز غیرت ناگهان خواهیم کرد
شعر در مورد غیرت زن
چشم سر اغیار ببستند ز غیرت
آنگاه در مخزن اسرار گشادند
شعری در مورد غیرت
حلقه بر در می زدم، گفتی: درآی
اندر آن بودم که غیرت گفت: نی
شعر در مورد غیرت
تا جمال تو نبینند بی نقاب انقلاب
بر رخ از غیرت ردای جاودان انداخته
شعر در مورد بی غیرتی
از درت خسته عراقی سبب غیرت رفت
ورنه بودی به سر راه تو هر بی بصری
شعر در مورد عفت و غیرتمندی
یا رب چه شاهدی تو کز غیرت محبت
بیگانه کردی از هم، یاران آشنا را
شعر درباره غیرتمندی
باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را
شعری در مورد عفت و غیرتمندی
دل شد شریک غصه ما در طریق عشق
غیرت اگر بهم نزند اشتراک ما
شعر کودکانه در مورد عفت و غیرتمندی
رخ افروخته اش خجلت ماه فلک است
قد افراخته اش غیرت سرو چمن است
شعری درباره غیرت
خمش کن کو نمی خواهد ز غیرت
که در دریا درآرد همگنان را
شعر درمورد غیرت
خمش کردم نیارم شرح کردن
ز رشک و غیرت هر خام دون را
شعر درباره غیرت
هنوز اول عشق است صبر کن وحشی
مجال رشکی و غیرت فزاییی نشدست