شعر در مورد رویا
شعر در مورد رویا,شعر در مورد رویای عاشقانه,شعر در مورد رویای کودکی,شعر در مورد رویای خیس,شعر در مورد رویای شیرین,شعر نو در مورد حس رویایی,شعری در مورد رویا,شعر در مورد رویا,شعر کوتاه در مورد رویا,شعر در مورد زیبارویان,شعر عاشقانه در مورد رویا,شعر عاشقانه در مورد رویا,شعری در مورد رویا,شعر در مورد اسم رویا,شعر در مورد خوب رویان,شعر نو در مورد رویا,شعر درباره رویا,شعری درباره رویا,شعر درباره رویا,شعر درباره اسم رویا,شعر درباره ی رویا,شعر کوتاه درباره رویا,شعر درباره زیبارویان,شعری در مورد زیبارویان,شعر در مورد زیبارویی,شعر در وصف رویا,شعر در وصف مه رویان,شعری در وصف رویا,شعر در وصف زیبارویان,شعری در وصف زیبا رویان,شعری در مورد رویا,شعر در مورد رویا,شعر در مورد رویای عاشقانه,شعر در مورد رویای کودکی,شعر در مورد رویای خیس,شعری در وصف زیبارویان,شعر رویا,شعر رویای من,شعر رویا و آرزو,شعر رویایی,شعر رویا در سریال شهرزاد,شعر رویا باقری,شعر رویا ابراهیمی,شعر رویا در شهرزاد,شعر رویای پرواز,شعر رویا برای فرهاد,شعر رویای من شادمهر,شعر شهزاده ی رویای من,شعر رویاهای من,شعر من رویایی دارم,شعر شهزاده رویای من,شعر شهزاده رویای من,شعر شهزاده رویای من شاید تویی,شعر بانوی رویاهای من,شعر مرد رویاهای من,شعر رویایی دارم,شعر رویایی کوتاه,شعر رویایی عاشقانه,شعر رویایی,شعر یدالله رویایی,شعر های رویایی,شعر عشق رویایی,شعر حجم رویایی,شعر رویا در سریال شهرزاد,اشعار رویا م در سریال شهرزاد,اشعار رویا در سریال شهرزاد,متن شعر رویا در سریال شهرزاد,شعر های رویا در سریال شهرزاد,شعر های رویا در سریال شهرزاد,شعر رویا سریال شهرزاد,شعر رویا برای فرهاد در سریال شهرزاد,اشعار رویا سریال شهرزاد,شعر از رویا باقری,کتاب شعر رویا باقری,شعر عاشقانه رویا باقری,جدیدترین شعر رویا باقری,شعر نو رویا باقری,شعر جدید رویا باقری,شعری از رویا باقری,شعر زیبا از رویا باقری,شعر عاشقانه از رویا باقری,شعر از رویا ابراهیمی,شعر عاشقانه رویا ابراهیمی,کتاب شعر رویا ابراهیمی,شعر تخت جمشید رویا ابراهیمی,شعر عاشقانه از رویا ابراهیمی,متن شعر رویا در شهرزاد,شعر رویا شهرزاد,شعر رویا در قسمت 12 شهرزاد,شعر رویا در قسمت ١٢ شهرزاد,شعر رویا برای فرهاد در شهرزاد,شعر رویا برای فرهاد در فیلم شهرزاد,متن شعر رویا برای فرهاد در سریال شهرزاد,شعر رویا به فرهاد,شعر رویا به فرهاد در شهرزاد
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رویا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
این بار زنده میخواهمت
نه در رویا، نه در مجاز
این که خسته بیایی
بنشینی در برابرم
در این کافه پیر
نه لبخند بزنی
آنگونه که در رویاست
و نه نگاه عاشقانه بدوزی در نگاهم!
شعر در مورد رویا
دلتنگ کسی هستم
که برای بوسیدنم
لب ندارد
برای در آغوش کشیدنم، دست
و نه حتی صدا
که بگوید:
رویا!
از وقتی مرده ام
عاشقترت شده ام.
شعر در مورد رویای عاشقانه
تو، عشق من!
وارد کتاب های درسی و جعبه های شیرینی شدی.
تو را در کلمات پیامبران پنهان کردم
در شراب راهبان
در دستمال های بدرقه
آیینه های رویا
چوب کشتی ها…
شعر در مورد رویای کودکی
بی هیچ نام
می آیی
اما تمام نام های جهان باتوست
وقت غروب نامت
دلتنگی ست
وقتی شبانه چون روحی عریان می آیی
نام تو وسوسه است
زیر درخت سیب نامت
حواست
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر می زند
می گریزی
نام گریزناکت
رویاست…
شعر در مورد رویای خیس
من رویا دارم
رویای من بوسه ای ست
وقتِ خواب
شعر در مورد رویای شیرین
تو مثل رویا بودی
که شبی
در من نقش بستی
و به صبح نرسیده تمام شدی
شعر نو در مورد حس رویایی
امشب بیا و در رویا
مرا ببر به اولین قرار
ناب ترین بوسه
مقدس ترین آغوش
همان جا رهایم کن
می خواهم اشتباهم را جبران کنم!
این بار آنجا از خوشحالی …
خواهم مرد !!
شعری در مورد رویا
پرواز هم دیگر رویای این پرنده نبود
دانه دانه پرهایش را چید
تا بر این بالش خواب دیگری ببیند!
شعر در مورد رویا
رویایت را
در بادکنک ها فوت کن
بگذار آسمانم
رنگ بگیرد.
شعر کوتاه در مورد رویا
این شال ابریشم تو
رویای پروانه شدن کرم های زیادی را
خاکستر کرده
بیا ببین
لاف نمی زنم
شعر در مورد زیبارویان
آدمها
می آیند
و می روند
ولی در دلتنگی هایمان
شعرهایمان
رویاهای خیس شبانهمان… می مانند !
شعر عاشقانه در مورد رویا
ﻫﺮ ﺷﺐ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ
شعر عاشقانه در مورد رویا
عزیزم!
حلالم کن
و عصبانی نباش
می خواهم بیایم
اما سنگی که رویم گذاشته اند
سردتر از آن است
که حرف هایم را به گوشات برساند
امشب که به رویایت آمدم
از دلت درمی آورم.
شعری در مورد رویا
مرا فرشی نیست
تا در راهت بیافکنم
مرا تنها یک رویاست
و آن را در پایت می افکنم
گامهایت را بر رویایم بگذار
اما پایت را سخت بر آن مفشار
زیرا آنچه زیر پای توست
رویای من است
شعری در مورد رویا
آمدنت
آمیزه ی خزیدن و پرواز است
تا سیب
روی هوا معلق بماند
و غار و غریزه
در رویای کام جویی یگانه شوند.
شعر در مورد اسم رویا
من زاده ی رویای توام
به تو اندیشیدم
و آفریده شدم
شعر در مورد خوب رویان
زندگی نسبت به کسی که رویای خود را دنبال کند
بخشنده است
شعر نو در مورد رویا
تنها یک چیز است که برآورده شدن رویایی را ناممکن می سازد و آن،
ترس از شکست است.
هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن،
به دنبال نشانهها برو
شعر درباره رویا
صبح بخیر بنفش تو،
از آن سوی گوشیِ تلفن
جنگلی را در من رویاند!
شعری درباره رویا
قبل از خواب رویاهایم را لمس کن
گریه هایم را در آغوش بگیر
شعر درباره رویا
آن کس که ترا نقش کند او تنها
تنها نگذاردت میان سودا
در خانه تصویر تو یعنی دل تو
بر رویاند دو صد حریف زیبا
شعر درباره اسم رویا
من خواب تو را می دیدم و
رویایت را به گردن می آویختم
تو با من می خوابیدی و
رویا می ربودی از سینه ام
ما هر دو شاعر شدیم
من از دردِ رویاهای ربوده به خود می پیچیدم و
مردم می گفتند:
عجب شعرهایی!…
تو الهام می گرفتی از هر انحنا و
به مردم می گفتی:
ببینید چه شعرهایی
شعر درباره ی رویا
آتش و آدم
ترکیبی نامتجانس است
من از میان این آتش گر گرفته
در رویاها و عشق ها
غیر ممکن است سالم برگردم
بازگشت من
اندوه بار خواهد بود
کاش مثل نان بودم
چه زیبا بر می گردد
از سفر آتش!
شعر کوتاه درباره رویا
بگذار تعبیر کنم رویای فنجانها را
که در فکر لبانت هستند
و رویای قاشق را و شکر را
شعر درباره زیبارویان
تو را ببینم،
بغل میکنم
تمام رویاهایم را میبینم
و به تمام آرزوهایم میرسم
شعری در مورد زیبارویان
کاری کن
ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد.
در دریا
چاره جز
عاشق بودن
نیست
شعر در مورد زیبارویی
با من از روشنی حرف می زنی
و از انسان که خویشاوند همه خداهاست
با تو من دیگر در سحر رویاهایم تنها نیستم.
شعر در وصف رویا
هنوز بدرود نگفته ای، دلم برایت تنگ شده است
چه بر من خواهد گذشت
اگر زمانی از من دور باشی
هر وقت که کاری نداری انجام دهی
تنها به من بیاندیش
من در رویای تو شعر خواهم گفت
شعری درباره چشم هایت
و دلتنگی
شعر در وصف مه رویان
اکنون که مال منی
رویایت را تنگاتنگ رویایم بخوابان
و به عشق و رنج و کار بگو که اکنون همه باید بخوابند
شعری در وصف رویا
خسته تر از پروانه
سالهاست
گرد رویاهای سرخ باغچه خویش
پر می زنم و هنوز
غربت تلخ همیشه را،
مزه می کنم
شعر در وصف زیبارویان
دلتنگیهای آدمی را
باد ترانهای میخواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده میگیرد،
و هر دانه برفی
به اشکی نریخته میماند
شعری در وصف زیبا رویان
با رویای سقفی
برای همه به باغهای کودکی ام سر می خورم
به کوچه باغ و دیوار گلی
که با همه ی کوتاهی مرا از آن همه لبخند جدا کرده
شعری در مورد رویا
و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
شعر در مورد رویا
کاری کن که ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد
در دریا چاره جز
عاشق بودن نیست.
شعر در مورد رویای عاشقانه
کیستی که من
اینگونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم؟
شعر در مورد رویای کودکی
نیامدنهایت را دوست دارم
مثل آمدنهایت…
نمیدانی
آن ساعتهای انتظار چه دلهرهی شیرینی
مرا در آغوش میکشد
چقدر وسوسهی
رویاهای یواشکی
آن لحظهها را دوست دارم
مثل یک بوسه طولانی است
شعر در مورد رویای خیس
خواب رویای فراموشی هاست !
خواب را دریابم ،
که در آن دولت ِ خاموشی هاست
با تو در خواب مرا
لذت ِ ناب ِ هم آغوشی هاست
شعری در وصف زیبارویان
من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،
و ندایی که به من می گوید :
« گر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است»
شعر رویا
سفری بی آغاز
سفری بی پایان
سفری بی مقصد
سفری بی برگشت
سفری تا کابوس
سفری تا رویا
سفری تا بودا
شبنم تاج محل
شعر رویای من
دستم را بگیر
مرا بگیر از خودم
مرا ببر با خودت.
یک جای امن…
من در سر رویایی دارم
تو درخت نارنج شوی،
من خاک…
در من ریشه بدوانی
به وقت بهار،
شکوفههامان را
بارور شویم
و خدا
مست شود از عطر باهارنارنجِ ما…
شعر رویا و آرزو
یا آن که نفس هایمان در هم گم شوند
صدایم کنی که بیا پیدایشان کن
بازدم تو را به جای دمم بردارم!
شبیه یکی از رویاهای منی…
شعر رویایی
می بینی؟
حتی نرسیدن به تو هم،
داستانِ پر از رویایِ خودش را دارد
یادت باشد
عاشق را نه شب تهدید میکند، نه مرگ
فقط فاصله.
شعر رویا در سریال شهرزاد
شاید عجیب بنظر برسد اما…
زنی که در شب های کوتاه تابستان
گوشه ی دنج رویاهایش می نشیند؛
خیالت را می بافد
نگاهت را می بافد
و از عطر بی نظیر آغوشت
گره کوری بر آرزوهایش می زند،
می خواهد در یلدای بلند زمستان،
تو را به تن کند
تو را در آغوش بگیرد
تو را نفس بکشد …
شعر رویا باقری
من با تو هیچ مرز مشترکی ندارم
جز همین سیم خارداری که
حتی تن رویا را زخم می کند
شعر رویا ابراهیمی
یک روز جنگل می شوم
جنگلی گریان
زیبا و مه آلود
شبیه رویاهایت
تا تو بیایی در من زندگی کنی! …
شعر رویا در شهرزاد
به تو فکر می کنم و
بی اختیار لبخند می زنم
تو منظره ی همان دشتی
که بارها سرتاسر رویاهایم را
دیوانه وار در آن دویده ام
شعر رویای پرواز
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
هر که آمد
سفیدی از کبوترانم چید
هر که آمد
لبخند از لبهایم برید
منتظر کسی نیستم
از سر خستگی
در این ایستگاه نشستهام
شعر رویا برای فرهاد
چگونه بغل بغل رویا در آغوش داری؟
چطور رنگین کمان به گردنت آویخته ای؟
چطور دریا دریا دوستت دارم پشت پلک هایت هست و
خروار خروار بوسه در دهانت!
چگونه است که اینگونه است حسم به تو؟
مگر اینکه…
تو عشق نباشی!
شعر رویای من شادمهر
ماه رویا در من مسکین نگر کز عشق تو
با دلی پر خون به زیر خاک حیران می روم
شعر شهزاده ی رویای من
ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر چیست
وندران زنجیر چندان پیچ و تاب از قیر چیست
شعر رویاهای من
ازین زندان اگر خواهی که چون یوسف برون آیی
به دانش جان بپرور نیک و در سر علم رویا کن
شعر من رویایی دارم
نکو رویا، چو آن روی نکو، خود را نکو گردان
که خوی نیک بخشد، زیب دیگر روی نیکو را
شعر شهزاده رویای من
ماه رویا تکیه بر عشق من و خوبی خویش
بس مکن زیرا که هم این و هم آن بگذرد
شعر شهزاده رویای من
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
شمع را هر چند سر تا آسمان بالا شود
شعر شهزاده رویای من شاید تویی
خیز بت رویا !تا مابه سر کار شویم
که نه ایشان را سور آمدو مارا ماتم
شعر بانوی رویاهای من
بسا رویا که از من رفت آبش
بسا چشما که از من رفت خوابش
شعر مرد رویاهای من
من ز گفت تو بدیدم روی تو
این زمان هستیم رویا روی تو
شعر رویایی دارم
ماه رویا کار من از دست شد
تا کی آخر دست بردارم ز تو
شعر رویایی کوتاه
ماه رویا دل عطار بسوخت
مکن و در دل او کن نظری
شعر رویایی عاشقانه
ماه رویا مهربانی پیشه کن
سیرتی چون صورت مستحسنت
شعر رویایی
ماه رویا مهربانی پیشه کن
خوبرویی را بباید زیوری
شعر یدالله رویایی
گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
شعر های رویایی
مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه
شعر عشق رویایی
عشق من
درآنجا چیزی جز سایه نیست
جاییکه من وتو
در رویایمان
دستادست هم گام برخواهیم داشت
اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز
نوری برنتابدمان
شعر حجم رویایی
یک انسان زمانی می میرد
که
رویاهایش مرده باشد
شعر رویا در سریال شهرزاد
خفته بودم و او
در گشود به رویاهای من
به تاراج برد رویایی را که در آن میزیستم
و مالکم شد
چنان عشق می ورزید
که نیمه شبان از خواب بر می خواستم
انگار صلات ظهر است
اشعار رویا م در سریال شهرزاد
می خوابم
و شبم را
به تو می سپارم
رویایم را
به بیداریت
به رویایت
تا
هر چه می خواهی
با آن بکنی
تا صبح
جهان من
از آن توست
اشعار رویا در سریال شهرزاد
تنم بی تاب تعقیب توست
می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده
تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم
متن شعر رویا در سریال شهرزاد
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
تویی
شعر های رویا در سریال شهرزاد
حقیقت ندارد
زمانی که انسان پیر میشود
از رویاهایش دست میکشد
بلکه انسان زمانی که
از رویاهایش دست میکشد
پیر میشود
شعر های رویا در سریال شهرزاد
هیچکس را توان بستن رویاهایمان نیست
رویاهایی که نیمهشبان قدم به خیابان میگذارند
شعر رویا سریال شهرزاد
در رویایم عشق را دیدم
دنبال انسان می گشت
بیدار شدم
انسان را دیدم
دنبال عشق می گشت
تمام دنیا را خواستم بغل کنم
دستهایم به هم نرسید
شعر رویا برای فرهاد در سریال شهرزاد
دقایقی در زندگی هست
که دلت برای کسی آنقدر تنگ می شود
که می خواهی او را
از رویاهایت بیرون بکشی و
در دنیای واقعی بغلش کنی
اشعار رویا سریال شهرزاد
به رویاهایت زیاد نزدیک نشو
همچو دود می مانند
شاید پراکننده شوند
خطرناکند
شاید همیشگی شوند
شعر از رویا باقری
بخوابیم با مهر
به خواب هم پا بگذاریم
رویاها و کابوس های یکدیگر را
ببینیم با هم
از آن پس
دیگر
هرگز بیدار نخواهم شد
کتاب شعر رویا باقری
عشق
معنای شعر است
الهام رویاهاست
هیجان رقص است
موسیقی آوازهاست
شعر عاشقانه رویا باقری
رویاها نیز پیر میشوند
اما کشان کشان و پیوسته
پیش میآیند
پا به پای من
که از دیرباز
دست در دستشان داشتهام
جدیدترین شعر رویا باقری
کسی مدام به در می کوید
اینجا
رویای مردی مرده زندگی می کند
و رویاها
در را به روی کسی باز نمی کنند
شعر نو رویا باقری
دنیا که به پایان برسد
رویاها
دنیایی دیگر خواهند ساخت
و خنده تو
جای آفتاب را خواهد گرفت